آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
پرستار، مردی با یونیفرم ارتشی و با ظاهری خسته و مضطرب را بالای سر بیماری
آورد و به پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت: آقا پسر شما اینجاست!
پرستار مجبور شد چند بار ....
بقیه داستانک در ادامه مطلب...
قابل توجه!
بسیاری از «من هم دوستت دارم» ها
نتیجه رودربایستی ای هستند که
«دوستت دارم» ها ایجاد می کنند ،
جدی نگیرید! ...
نامم را پدرم انتخاب کرد، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است!
راهم را خودم انتخاب خواهم کرد. ... « دکتر علی شریعتی »
در ادامه مطالب تعدادی راهبرد برای شایعترین درگیریهای رفتاری والدین با کودکان آورده
شده یادگیری این راهکارها برای هیچ کس خالی از لطف نیست....
بقیه در ادامه مطلب...
زندگی آیا درون سایه هامان رنگ می گیرد؟ یا که ما خود سایه های سایه های خود هستیم؟
فروغ فرخزاد
تفاوت بین حرف راست و حرف تقریبا راست مثل تفاوت صاعقه است با کرم شب تاب.
مارک تواین
بیایید ظاهر بعضی جمله های روزمره مون رو عوض کنیم مثلا:
به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده
اگه کفشت پات رو می زد و از ترس قضاوت مردم پابرهنه نشدی و درد رو
به پات تحمیل کردی ، دیگه در مورد آزادی شعار نده ! آلبر کامو
چاپلوسها تنها، همانند دوست هستند. همانطوري كه گرگ ها به سگ ها شباهت دارند.
همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟
میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟
روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم...
برای خواندن شعر «کوچه» ازفریدون مشیری و پاسخ به شعر کوچه از
هما میر افشار( که هردو شعر هرخواننده ای رو به دیار خاطره ها میبره)
به ادامه مطلب بروید...
من اگر پيامبر بودم، رسالتم شادمانى بود،
بشارتم آزادى و معجزه ام خنداندن كودكان.
نه از جهنمى مى ترساندم و نه به بهشتى وعده می دادم...
تنها مى آموختم انديشيدن را و "انسان" بودن را ...
چارلی چاپلين
بزرگی وصیت کرد که برای سلامتی عقلتان هویج بخورید؛ همه خندیدند و کسی ندانست" که عقل خیلی ها امروزه در چشمشان است!....
شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت، همراه خودش میبرد.
روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود:آن زن کیست گفت مادرم است. فرمود:
او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل
بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: آخه نکبت! تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟
اگر پرسند از من زندگانی چیست، خواهم گفت: همیشه جستجو کردن جهان بهتری را آرزو کردن... ژاله اصفهانی
عاشقیم برای ساختن و زیستن ولی همواره می شکنیم شیشه ی عمر هم را با بی رحمی تمام...
نمی دانم که چرا در اوج لطافت روحمان شیفته ی شکستنیم...
می شکنیم سکوت و آرامش حکمت آمیز دنیا را و تا شکستن بعد انسانی خویش پیش می رویم
در حیرتم از این شکستنها!!!
در حیرتم از اینکه" آفریده ها و خلقت خداوند حکیم، از برای شکستن باشد و بس....
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جلگه حیات و آدرس siyamak62.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
RSS